شايد هر وقت صحبت از يك حيوان سخنگو
ميشه شما هم مثل من ياد طوطي يا نهايت
ياد مرغ مينا مي افتيد ولي يك نوع پرنده به
شما معرفي مي كنم كه توانايي تقليد صدا را
دارد.اين پرنده از خانواده كلاغ هاست به نام
كليژدك .من در ايام جواني يكي از جوجه هاي
اين پرنده رابزرگ كردم و اسم او را «كاكي»
گذاشتم(عكس روبرو عكس كاكي است)ناگفته نماند
كه اين كاغ ها پرنده هايي بسار زيرك وباهوش مي باشند كه داستان هاي من و كاكي حديثي
مفصل دارد .وقتي او بزرگتر شد متوجه استعداد او در تقليد صدا شدم تعدادي كلمه من به او
ياد دادم وكلمات زيادي هم خود اوشنيده بود وتكرار مي كرد از جمله :سلام.كاكي.بدو.سوت
زدن .خنديدن.سرفه كردن.عطسه كردن.بوق زدن.....خلاصه كنم بعد از دو سال كاكي گم شد
شايد هم دزديده شد من هم شعر زير رادر غم از دست دادنش سرودم
« فصل تنهايي»
از ميان چهار واژه پر راز فصول
فصل پاييز آمده است
فصل بي برگي شاخه
فصل كوچيدن مرغان مهاجر
فصل پرپرشدن يك گل سرخ
فصل انجماد حنجره بلبل باغ
فصل تنهايي من
توشايد آن برگ زرد بودي
كه شاخه ي همزيستي با ما فرو افتادي
وخود را به آزمايش پاي عابران بخشيدي
آه كدام باد تورا كوچه ما دور كرد
آه كدام دست تورا از خانه ي ما برچيد
خانه بي تو چه غم انگيز
سفره بي تو چه دلگير
كوچه بي تو چه ارام
مادرم تورا آه مي كشد
خواهرم ترا مي گريد
من تورا مي سرايم
تو آرامش برف ها
از پشت كدام پنجره خواهي ديد
من روز هاي دلگير باريدن را
بي تو چه خواهم كرد
آنگاه كه باد سرود زرد رفتن را
در گوش باد زوزه مي كشيد
ما را به خشكي اين خانه سپردي
آيا خواهد بود كه در جشن ميلاد بهار
آنگاه كه طراوت بر شاخه ي گل مي شكفد
تو نيز بر بام خانه ي ما سبز شوي؟
سرآيش پاييز1374